سفارش تبلیغ
صبا ویژن























سوپرمن



بیا که بی تو مانده ام

بیا حسین ِ من بیا!

بیا که تا ببینمت

بیا به دشت ِ کربلا

نبوده ام بدون ِ تو

بیا بیا کنار ِ من

تویی همیشه رهبر و

تمام افتخار ِ من

بیا که لحظه های من

نمی شود بدون ِ تو

بیا که جان ِ خسته ام

نمی رود بدون ِ تو

برادرم بیا بیا

تو را به جان ِ مادرت

بیا کنار پیکر

 شکسته ی برادرت


نوشته شده در دوشنبه 87/10/16ساعت 12:32 صبح توسط سوپرمن نظرات ( ) |


میان ِ تیر و نیزه

گرفته او به دندان

تمام مَشک ِ آبی

که مانده توی میدان

گرفته را ه ِ او را

دوباره سیل دشمن

میان ِ رود و خیمه

کشیده تیغ آهن

نشسته تیر ِ سمی

میان مشک آبش

رسیده اتفاقی

که می کند کبابش

نشد که او بیاید

به خیمه گاه ِ پاکش

کشیده تیغ ِ دشمن

به دشت ِ خون و خاکش

بجای آن دو دستی

که شد بریده آنجا

خدا دو هدیه داده

به او دو بال ِ زیبا


نوشته شده در شنبه 87/10/14ساعت 10:38 عصر توسط سوپرمن نظرات ( ) |


تو با تمام خستگی

شبیه دشت کربلا

همیشه تشنه بوده ای

میان ِ موج نیزه ها

برای ترس دشمنان

به چهره بوده اخم ِ تو

همیشه بوده خنده رو

ستارهای زخم تو

همیشه مانده سایه ات

به خیمه گاه ِ نیمه شب

تمام اشک ِ چشمه ها

فدای ماه ِ تشنه لب

گذشته روز و شب ولی

کسی ندیده بعد آن

شبیه دست خوبِ تو

دو دست ِ پاک و مهربان

نوشته شده در جمعه 87/10/13ساعت 10:27 عصر توسط سوپرمن نظرات ( ) |



تشنه می شود مرد با وفا

می زند به رود پر سر و صدا

با دو دست خویش می زند به آن

تا بنوشد از آب باصفا

ناگهان در آن آب و تشنگی

می رود دلش پیش ِ بچه ها

او نمی خورد آب و می شود

از میان ِ رود ناگهان جدا

با دهان و درد او گرفته است

مَشک آب خود توی کَربلا

ابر چشم من گریه می کند

در عزای آن مرد ِ با وفا

نوشته شده در چهارشنبه 87/10/11ساعت 8:44 عصر توسط سوپرمن نظرات ( ) |


Design By : Pichak