سوپرمن
میان ِ تیر و نیزه
گرفته او به دندان
تمام مَشک ِ آبی
که مانده توی میدان
گرفته را ه ِ او را
دوباره سیل دشمن
میان ِ رود و خیمه
کشیده تیغ آهن
نشسته تیر ِ سمی
میان مشک آبش
رسیده اتفاقی
که می کند کبابش
نشد که او بیاید
به خیمه گاه ِ پاکش
کشیده تیغ ِ دشمن
به دشت ِ خون و خاکش
بجای آن دو دستی
که شد بریده آنجا
خدا دو هدیه داده
به او دو بال ِ زیبا
نوشته شده در شنبه 87/10/14ساعت
10:38 عصر توسط سوپرمن نظرات ( ) |
Design By : Pichak |