باز باران
ببخشيد خاله هر چي دنبال صندوق پيشنهادات و انتقادات گشتم نديدم ميشه همينجا حرفمو بزنم؟؟؟
خاله جون من اينهمه راه رو كوبيدم اومدم براي قسمت عمويي در آب:دي چرا اينهمه كم ازش نوشتي؟:دي
تازه من انتظار داشتم عموي شما رو در حال خشك كردن موبايل ببينم:دي
خداييش عباس اون آقايي كه با كلي ژست اومد و گفت من بچه ي دزفولم و دوبار توپ تو رو از آب بيرون آورد هم حقي داره چرا اسمش رو ننوشتي؟ بايد يه تشكر ويژه ازش ميكردي:دي
وايييييييي من چقدر خنديدم وقتي اون آقاهه گفت من بچه ي همينجام و اميدم مظلومانه بهش گفت ممنون لطف ميكنيد توپ رو بياري:دي
مثلا عمو اميد مهمان نوروزي بود ديگه نبايد ميرفت تو آب:ديييييييي
خسته نباشي عباس جونم....به مامان و بابا سلام برسون
شبت قشنگ